سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گردان 217 عاشورا
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90 خرداد 19 توسط

یکى از دغدغه‏هاى رهبران هر انقلابى، عصر پس از بنیانگذار آن است. دشمنان هر انقلاب براى نابودى آن، معمولاً دوران گذار از معمار اصلى انقلاب را نشانه مى‏روند. رحلت امام خمینى(ره) بنیانگذار نظام جمهورى اسلامى در چهاردهم خرداد سال 68 در شرایطى بسیار حساس اتفاق افتاد. تحلیل‏هاى دشمنان بر این بود که پایان عمر امام خمینى، پایان کار انقلاب اسلامى را نیز رقم خواهد زد. آسوشیتدپرس بلافاصله پس از رحلت امام خمینى اعلام کرد: "با رفتن (امام) خمینى، انقلاب اسلامى به پایان رسید. " 
اما تدبیر دوراندیشانه امام خمینى(ره) براى احیاى نظریه ولایت فقیه و تثبیت آن در قانون اساسى جمهورى‏اسلامى، بر فرضیات دشمنان خط بطلان کشید. ساعاتى پس از رحلت امام خمینى، على‏رغم فقدان جانسوز این رهبر فرزانه، مجلس خبرگان در حرکتى مدبرانه و به هنگام، آیت الله خامنه‏اى را به عنوان رهبر جدید جمهورى اسلامى معرفى کرد. حضور میلیونى مردم ایران در مراسم تشییع پیکر مطهر امام خمینى(ره) و حمایت بى دریغ آنها از انتخاب مقام معظم رهبرى، با طرح شعارهایى مانند: "اطاعت از خامنه‏اى، اطاعت از امام است "، مهر تائیدى بر انتخاب بجا و شایسته مجلس خبرگان رهبرى بود. 
در نظام جمهورى اسلامى، نقش رهبرى، کلیدى و بنیادین است. او فردى آگاه به دین، زمان شناس، قاطع و با تقوا است که سیاستهاى کلان نظام را براساس رهنمودهاى اسلام تعیین مى‏کند. به تعبیر حضرت آیت الله خامنه‏اى: "رهبرى یعنى آن نقطه‏اى که مشکلات لاینحل دولت به دست او حل مى‏شود. او حقیقت را براى مردم روشن و توطئه‏هاى دشمن را بر ملا مى‏کند، به مردم امید مى‏دهد و از تمامیت انقلاب در مقابل توطئه‏گران دفاع مى‏کند. " 
آیت الله خامنه‏اى در حوزه‏هاى علمیه و دوران سخت مبارزه، به بالندگى رسید و به عنوان نویسنده‏اى متبحر و خطیبى توانا و مجاهدى نستوه از آن پایگاه برخاست و از آغاز نهضت اسلامى، یار و پیرو راستین امام خمینى بود و در رشته‏هاى مختلف علمى به ویژه اسلام شناسى، فقه و تاریخ اسلام صاحب‏نظر شد. چنانکه امام راحل درباره ایشان فرمود: "جنابعالى را یکى از بازوهاى تواناى جمهورى اسلامى مى‏دانم و شما را چون برادرى مى‏شناسم که آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن هستید و از مبانى فقهى مربوط به ولایت فقیه جداً جانبدارى مى‏کنید. در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى، از جمله افراد نادرى هستید که چون خورشید روشنى مى‏دهید ". 
یک بررسى کوتاه از مدیریت مقام معظم رهبرى، نشان مى‏دهد که در طول بیست و سه سال گذشته، سکاندار کشتى انقلاب اسلامى، على‏رغم توفانهاى تند سیاسى در منطقه و جهان، انقلاب را به سلامت به ساحل نجات رهنمون کرده است. اکنون هوشیارى، توانمندى و درایت رهبر معظم انقلاب در استمرار راه امام خمینى و ارتقاى جایگاه جمهورى اسلامى ایران در جهان بر کسى پوشیده نیست و دشمنان نظام از این همه درایت و هوشمندى، انگشت حیرت به دهان گرفته‏اند. 

ارزیابى هنر مدیریتى رهبر معظم انقلاب در طول سال‏هاى گذشته که انقلاب اسلامى را به سلامت از دل توفان‏ها عبور داد، اگر چه در ده‏ها کتاب هم نمى‏گنجد اما در عین حال موضوع مهمى است که نمى‏توان از کنار آن به سادگى گذشت. آنهایى که از نزدیک دستى بر تاریخ دارند، از یک بیمارى شایع به نام حجاب معاصرت در میان راویان و تحلیل‏گران تاریخ سخن مى‏گویند. چه بسیار تاریخ‏دانان و تاریخ‏نویسانى که درپرده و حجاب معاصرت، از ضبط و تحلیل مهم‏ترین وقایع تاریخى هم‏عصر خود غفلت ورزیده‏اند اما رنج‏ها و مشقت‏هاى طاقت‏فرسایى را براى ضبط و روایت برهه‏هایى دور از یک دوره تاریخى متحمل شده‏اند که از ارزش و اعتبار چندانى برخوردار نبوده است. این بیمارى، در عصر حاضر به تجربه در آمده و نه تنها گریبان اهل تاریخ، که اهل سیاست، فرهنگ، هنر، دانشگاهها، حوزه‏هاى علمیه، عالمان دینى، رجال مذهبى و اصحاب رسانه را نیز در برگرفته است. 
این روزها در حالى بیست و سومین سال انتخاب حضرت آیت الله خامنه‏اى را به عنوان رهبر و سکاندار نظام اسلامى فرا روى داریم که در کمتر برگه تقویم و یا رسانه و مطبوعه‏اى، از این انتخاب هوشمندانه و سرنوشت‏ساز نام و یادى به میان مى‏آید. 
شاید از آن روست که اهل شعر و ادب و غزل مى‏گویند هر چه ذوق هنرى است در توصیف و استعاره و کنایه و تشبیهى است که از هلال و بدر و محاق و مهتاب و گیسوى شب و کمان ابروست و کمتر سخن از خورشید و آفتابى به میان رفته که جهان در پرتو نور آن تجلى یافته است. 
به جهت تقریب به ذهن و نه مشابهت، علماى فلسفه و عرفان، تعبیرى در توصیف واجب الوجود دارند که مى‏گویند "هو مستور لشده ظهوره و هو مخفى لشده وجوده " یعنى ظهور و وجود بارى‏تعالى آن قدر آشکار و محسوس است که از شدت ظهور، از دیدگان مخفى مانده است. به راستى چرا در این سال‏ها که از ریز و درشت حوادث گفته‏ایم، از تهدیدات بنیان برافکن سخن رانده‏ایم و فراز و نشیب‏هاى انقلاب را به روایت و تحلیل نشسته‏ایم و بر عبور از این توفان‏ها و تلاطم‏ها بالیده و افتخار کرده‏ایم، کمتر از تدبیر و هوشیارى و رهبرى داهیانه سکاندار نظام اسلامى در دهه دوم و سوم انقلاب سخن به میان آورده‏ایم، تهدیداتى که اگر تنوع و حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است، اگر چه معتقدیم از رهبرى امام راحل و معمار این انقلاب الهى نیز به مشتى از خروار بسنده کرده‏ایم. 

خورشید در آینه خورشید 
امام، بخشى از این بار مسؤولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیرى بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش فرمود: یکى از بازوهاى پرتوان جمهورى اسلامى... برادرى آشنا به مسایل فقهى و متعهد به آن... از جمله افراد نادرى که چون خورشید روشنى مى‏بخشد.... متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام... عالم به دین و سیاست... کسى که آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین طنین‏انداز است... سربازى فداکار در جبهه جنگ و معلمى در محراب، خطیبى توانا در جمعه و جماعات و راهنماى دلسوز در صحنه انقلاب... در حکم آیه شریفه اشداء على الکفار و رحماء بینهم... من آقاى خامنه‏اى را بزرگ کردم... ایشان سرمایه انقلاب هستند... ایشان از اجتهادى که لازمه ولایت فقیه مى‏باشد، برخوردارند... ایشان الحق شایسته رهبرى‏اند، با بودن آقاى خامنه‏اى شما خلاء رهبرى ندارید و... و چنین بود که سکاندار هدایت انقلاب، در اولین سخنرانى خود در میان مردمى که دست بیعت به سوى ایشان دراز کرده بودند، فرمود: ما با خدا پیمان بسته‏ایم راه امام خمینى را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است دنبال کنیم و از هیچ‏یک از آرمان‏هایى که به وسیله امام ترسیم شده، چشم‏پوشى نخواهیم کرد. 
آرمان‏هایى چون پیگیرى سیاست نه شرقى و نه غربى، حمایت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگى دنیاى اسلام، وفادارى به اصل ولایت فقیه، استقلال و خودکفایى کشور، حرکت به سمت استعدادهاى جوشان داخلى و ساختن جوانان و اصلى شمردن مسأله فلسطین. 

عوامل مؤثر در سرعت عمل خبرگان‏ 
سرعت عمل مجلس خبرگان رهبرى در دوره اول در انتصاب حضرت آیت الله العظمى خامنه‏اى به مقام منیع ولایت و زعامت و رهبرى انقلاب اسلامى یک حادثه فوق‏العاده مهم تاریخى بود. این اقدام که هر چه زمان از آن مى‏گذرد بر ارزش‏هاى آن افزوده مى‏گردد، حقیقتى را به اثبات رساند که امروز در محضر قضاوت تاریخ واقع گردیده و امروز که در آستانه بیست و سومین سال آن قرار گرفته‏ایم، نمى‏توانیم آن را در ظرفیت این مختصر بگنجانیم. 
در واقع سه عامل مهم منجر به سرعت عمل مجلس خبرگان در انتخاب رهبر در یک شرایط حساس براى اقدام به یک انتخاب صحیح شد که این سه عامل هرگز جدا از هم نبوده‏اند، بلکه مانند یک مثلث، سه ضلعى یکپارچه‏اى را تشکیل داده‏اند که کاملاً مکمل یکدیگرند که به اختصار به هر یک از این عوامل دخیل ذیلاً اشاره مى‏گردد. 
اولین اصل که در این موضوع دخالت داشت، وجود نفوذ معنوى امام راحل بود. همه رجال سیاسى، مذهبى و نخبگان جامعه اعم از علما و فضلا و اهل تقوا بلاشک تحت تأثیر عظمت و قدرت نفوذ معنوى او قرار داشتند، او بر دل‏ها حاکم بود، او دستاورد سال‏ها مبارزه بود، همه از دل و جان با او هم‏پیمان شدند تا رهنمودها و فرامین او را عملیاتى کنند که فرموده بود: "من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش مى‏کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. " 
پیام‏هاى این‏چنینى در روح اعضاى خبرگان رهبرى دمیده شده بود و به عزم و اراده و تحرک آنها قدرت بخشیده و سبب شده بود به تعهدات انقلابى، اسلامى، دینى خود به خوبى عمل کنند. از طرفى باید مردم را در غم و اندوه از دست دادن امام و مقتداى‏شان تسلاى خاطر مى‏دادند تا راه، هدف و مقصد او را فراموش نکنند، چرا که فرموده بود: "باید آماده و مهیا باشیم، روزهاى حساس و تعیین‏کننده‏اى در پیش رو داریم و انقلاب اسلامى هنوز سال‏ها و ماه‏هاى تعیین‏کننده دیگر در پیش خواهد داشت که واجب است پیشکسوتان جهاد و شهادت در همه صحنه‏ها حاضر و آماده باشند... " همین روح و اراده معنوى که بر مجلس خبرگان حاکم بود، برگرفته از معنویت و برکات وجودى امام راحل بود که در تصمیم خبرگان مردم در انتصاب بهترین جانشین مؤثر واقع گردید. 
دومین اصل مؤثر در این تصمیم، اعضاى مجلس خبرگان بودند؛ کسانى که از متن جامعه و توسط مردم براى چنین امرى گزینش شده بودند تا از ادامه راه ترسیم‏شده امام، تخطى صورت نپذیرد. اعضاى مجلس خبرگان با خداى خویش و ملت و امام امت پیمان بسته بودند کسى را جایگزین امام خمینى(ره) کنند که همانند او باشد و در عمل از سلامت نفس، صلابت، شجاعت، رحمت، رأفت، درایت، سیاست، دقت و بصیرت خمینى‏گونه برخوردار باشد. 
مجلس خبرگان که در یک دوره شش ساله در دوران امام راحل آزمون‏ها و خطاها را تجربه کرده بود، رهنمودهاى هشداردهنده سال 62 را آویزه گوش خود کرده بودند، پس باید کسى انتخاب مى‏شد که "بازوى توانمند جمهورى اسلامى "، "آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن " و "حامى مبانى فقهى مربوط به ولایت مطلقه فقیه " باشد. یعنى کسى را که امام درباره‏اش فرموده بود: "در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى از جمله افراد نادرى هستید که چون خورشید روشنى مى‏دهید. " لذا خبرگان به مباحث جلسه صبح خبرگان که بحث شورایى بودن رهبرى مطرح شده بود، تمایل نشان نداد، اما همین که سخن از فرد پیش آمد، یکى از نمایندگان از رئیس و نایب رئیس سؤال کرد که "چرا نظر امام را نقل نمى‏کنید؟ " با این جمله، چشم‏ها به نایب رئیس مجلس (هاشمى رفسنجانى) دوخته مى‏شود و همه از او مى‏خواهند که نظر امام راحل را بیان کند. او از راز سر به مهرى پرده برداشت و چنین گفت: "در چند مورد حضرت امام در جلسات خصوصى "آقاى خامنه‏اى " را به عنوان رهبر آینده کشور معرفى نمودند. " با ذکر این جمله صلوات مجتهدان عالى‏رتبه، صحن مجلس خبرگان را به لرزه در مى‏آورد و آیت الله العظمى خامنه‏اى به پشت تریبون مى‏روند و از نمایندگان مى‏خواهند که شخص دیگرى را به رهبرى برگزینند. ولى نمایندگان با صلوات پى‏درپى رهبرى ایشان را مورد تأیید قرار مى‏دهند. 
سومین ضلع این مثلث یکپارچه، شخص حضرت آیت الله العظمى خامنه‏اى بود که از ویژگى‏ها و خصوصیات ممتازى برخوردار بود، به دلیل این‏که، معظم‏له سال‏ها درس‏آموخته امام و در سال‏هاى مبارزه بسیار خوش‏نام بود و پس از پیروزى انقلاب نیز حکم مسؤولیت‏هاى متعددى چون؛ نماینده امام در شوراى انقلاب، نماینده امام در ارتش و سپس شوراى عالى دفاع، امام جمعه تهران، نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، نماینده مردم در مجلس خبرگان رهبرى، رئیس شوراى انقلاب فرهنگى و هشت سال ریاست جمهورى را عهده‏دار بود و طبق قانون اساسى پس از امام، دومین شخصیت انقلاب و نظام شناخته مى‏شد. بالاتر از آن، شخصیت او داراى ابعاد فرهنگى، علمى، فقهى، سیاسى، هنرى، عبادى، اقتصادى، اجتماعى، اعتقادى، قرآنى و معنوى بود و البته شخصیت معنوى ایشان بر موارد دیگر غلبه داشت. 

چالش‏هاى پس از رهبرى‏ 
جابه‏جایى‏ها در حوزه قدرت، همواره با مشکلات عدیده‏اى در نظام‏هاى سیاسى رایج همراه بوده است، اما با ژرف‏نگرى‏هاى امام امت(ره) و درایت و اقتدار رهبر معظم انقلاب و حضور میلیونى مردم در مراسم تشییع بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، این انتقال قدرت در نظام اسلامى با کم‏ترین هزینه انجام شد. 


مدیریت بحران‏ 
حضرت آیت الله خامنه‏اى در حالى توسط خبرگان این ملت براى رهبرى نظام اسلامى برگزیده شد، که کشور آبستن حوادث و مشکلات بسیار بود. 
رحلت امام یک شوک سهمگین به دولت و ملت ایران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان نظام، چنگ و دندان‏ها سائیده و نشان مى‏دادند. تأسیسات زیربنایى کشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راهها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالایشگاهها و صنایع مادر، در دوران جنگ تحمیلى خسارات فراوان دیده بودند، ذخایر ارزى کشور به پائین‏ترین میزان خود رسیده بود و تأمین نیازهاى اساسى و اولیه مردم، تبدیل به یک دغدغه جدى شده بود. 
تنظیم سیاست‏ها و اولویت‏هاى بازسازى کشور با عنوان برنامه اول توسعه اقتصادى کشور از چالش‏هاى نفس‏گیرى بود که در اولین سال رهبرى ایشان اتفاق افتاد. 
یکى از مهم‏ترین ویژگى‏هاى مقام معظم رهبرى به اعتراف دوست و دشمن، مدیریت عالى و خلاقانه ایشان در شرایط حساس و بحرانى است. اداره یک جامعه در شرایط عادى، شاید کار دشوارى نباشد خصوصاً براى مدیران و رهبرانى که از تجربه لازم براى اداره جامعه برخوردار باشند، اما توانمندى یک مدیر و یک سکاندار کشتى در شرایطى ظاهر شود که در لحظات بحرانى و در میان توفان حوادث، کیان نظام را به سلامت به ساحل مقصود برساند. 
جنگ اول خلیج فارس و حمله صدام به کویت، یکى از این عقبه‏هاى سخت و سرنوشت ساز بود که با تدبیر و هوشمندى رهبر معظم انقلاب، از آن به سلامت عبور کردیم. در جریان تجاوز صدام به کویت و ورود نیروهاى غربى به خلیج فارس و آغاز درگیرى‏ها، گروههایى که خود را اهل تحلیل و صاحب فهم و درک عمیق مى‏دانستند، با مشاهده شلیک چند موشک اسکاد به اسرائیل، از صدام به عنوان خالدبن ولید دوران یاد کردند و خواستار گشایش جبهه‏اى نظامى به نفع صدام در منطقه شدند اما با هوشیارى و تدبیر رهبرى که جنگ صدام و آمریکا را جنگ باطل با باطل نامیدند، انقلاب از دام درگیرى با دنیاى غرب آن هم در جبهه حمایت از صدام (!) به سلامت عبور کرد تا هوشمندى و درایت ایشان به رخ مدعیان کشیده شود. 

عبور از دوران فتنه‏ 
دوران به قدرت رسیدن طیفى از تجدیدنظرطلبان در دوره موسوم به توسعه سیاسى را باید جزو تلخ‏ترین و سخت‏ترین دوران حیات انقلاب اسلامى به شمار آورد. دورانى که شاهد بروز و ظهور فتنه‏هایى چون قتل‏هاى زنجیره‏اى، شبه کودتاى 18 تیر، یکه‏تازى مطبوعات زنجیره‏اى و فضاى به شدت ملتهب سیاسى کشور بودیم. 
شکل‏گیرى مطبوعات زنجیره‏اى که در جهت اجراى پروژه‏هایى چون نافرمانى مدنى، استحاله از درون، دیپلماسى مسیر، براندازى خاموش، پروژه خندق، تعادل ویرانگر، مقاومت مدنى، مشروعیت دوگانه، فشار از پائین و چانه زنى در بالا، عبور از خاتمى و... تدارک دیده شده بود، با شجاعت و میدان‏دارى رهبرى به تسخیر نیروهاى نظام درآمدند تا یکى از مستحکم‏ترین و مؤثرترین پایگاههاى دشمن که عبدالله بن ابى‏ها در آن موضع گرفته و فروپاشى نظام اسلامى را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشى گردد. برخورد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با پروژه‏هایى چون فشار از پایین و چانه زنى در بالا و یا پروژه فروپاشى از درون، گواهى دیگر بر برخورد امام‏گونه ایشان با مخاطرات پیش روى انقلاب است. معظم له در پاسخ به مدعیان پروژه فشار با صراحت اعلام کردند: اگر فشار بیاورید، حادثه کربلا تکرار خواهد شد نه صلح امام حسن(ع)؛ و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند: اصلاحات در ذات و هویت انقلاب است در حالى که برخى به دنبال نقش‏آفرینى هم‏زمان یلتسینى و گورباچفى هستند. اینها اشتباه اولشان این است که آقاى خاتمى، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمى جمهورى اسلامى، نظام دیکتاتورى پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یک‏پارچه، شوروى متشکل از سرزمین‏هاى به هم سنجاق‏شده، نیست و اشتباه پنجم‏شان هم این است که نقش بى‏بدیل رهبرى در ایران شوخى نیست. 

نمى از یم‏ 
صیانت از آراى مردم و حفاظت از حقوق و آزادى‏هاى مشروع آنان در برابر خودمحورى‏ها و خودکامى‏هاى گروههاى سیاسى و دفاع از اقلیت در برابر سلطه‏گرى اکثریت، از دیگر هنرهاى بى‏بدیل رهبرى است که مانع تمرکز قدرت در یک شخص یا نهاد یا جریان خاص سیاسى شده است، حادثه‏اى که بنیان آن در برهه‏هایى از تاریخ انقلاب توسط حزب کارگزاران و سپس حزب مشارکت پیچیده شد، اما با انگشت اشاره رهبرى در هم پیچید. 
ارائه تعاریف جدیدى از دموکراسى، مردمسالارى، حقوق بشر، جامعه مدنى و...، که در سایه هوشمندى رهبر معظم انقلاب به دست آمده است، هجمه نظرى و ایدئولوژیک شیفتگان نظام لیبرال دموکراسى را به یک فرصت تازه براى نظام اسلامى تبدیل کرد تا از بطن آن مفاهیم بلندى چون مردمسالارى دینى، جامعه مدنى نبوى و اصولگرایى اصلاح‏طلبانه، در خدمت تحکیم مبانى انقلاب اسلامى خلق شود. 
تسلط و احاطه بى‏نظیر معظم له بر امورى همچون مسایل نظامى، تهدیدات دشمنان، تهاجم فرهنگى، ناتوى فرهنگى، نیازهاى نسل جوان، مطالبات و نیازهاى دانشگاهها، بایسته‏هاى حوزه‏هاى علمیه، شناخت دغدغه‏هاى نیروهاى انقلاب و درک شایسته از بایسته‏هاى نظام اسلامى و... باعث گردیده تا حتى بدخواهان نظام نیز از این همه وسعت و جامعیت و احاطه ایشان بر امور، گاه ناخواسته لب به تمجید و تجلیل بگشایند. 
هیچ فرد منصفى نمى‏تواند منکر این مهم شود که دستاوردهاى نظام در عرصه‏هایى چون پیشرفت‏هاى هسته‏اى، موشکى، سلول‏هاى بنیادى، تولید داروها و واکسن‏هاى مهارکننده بیمارى‏هایى چون ایدز و برخى سرطان‏ها، ترمیم ضایعات نخاعى، دستیابى به فناورى شبیه‏سازى، به راه افتادن نهضت تولید علم و جنبش نرم‏افزارى در حوزه و دانشگاه، دمیده‏شدن روحیه اعتماد به نفس در جوانان و جوان‏گرایى و... در گرو دغدغه‏ها و پیگیرى‏هاى مستمر ایشان صورت گرفته است. معظم له در جمع دانشجویان کشور به صراحت فرمودند: اگر بودجه‏بندى کشور در دست من بود، مهم‏ترین چیزى که من به عنوان اولویت اول به آن نگاه مى‏کردم، همین مسأله پژوهش بود. امروز دنیا به پژوهش به عنوان زیربناى پیشرفت و تعالى یک جامعه نگاه مى‏کند. 
از زمان فروپاشى ساختار نظام بین‏الملل بواسطه سقوط و اضمحلال اتحاد جماهیر شوروى، منطقه خاورمیانه و رخدادهاى جهانى تحولات پرآشوبى را پشت سر گذاشت. در اکثر این تحولات، ایران، یکى از حلقه‏هاى کلیدى آن محسوب مى‏شد. عبور از گردونه‏هاى بسیار سخت تحولات، مرهون تدابیر بسیار هوشمندانه نظام جمهورى اسلامى ایران بود. در واقع بحران‏ها و رخدادهاى متوالى که در طى این سالها براى جمهورى اسلامى ایران رخ داد، فوق‏العاده قابل توجه و بسیار حساس بود. 
اگر فضاى تصمیم‏گیرى را در سه دسته الف) سازمان‏یافته و برنامه‏ریزى شده، ب) استراتژیک، ج) بحرانى تقسیم‏بندى کنیم، جمهورى اسلامى همواره در فضاى بحرانى بسر مى‏برد. بنابراین تصمیم‏گیرى در چنین شرایطى بسیار حساس و نیازمند تصمیم‏گیران آگاه، هوشمند، مدبر و جامع‏نگر و شجاع مى‏باشد. 
عبور موفقیت‏آمیز از این بحرانها و تبدیل کردن آنها به فرصت‏هاى مغتنم از شاخص‏هاى بارز دیپلماسى جمهورى اسلامى ایران بوده است. کنکاش در خصوص این مدیریت موفقیت‏آمیز نشان مى‏دهد که رهبر معظم انقلاب مهم‏ترین و بیشترین نقش را داشته است. 

سبک هدایت و مدیریت تحولات‏ 
با نگاهى به ویژگى‏ها و مختصات واکنش‏هاى رهبر معظم انقلاب نسبت به رویدادها و تحولات منطقه‏اى و بین‏المللى، مى‏توان رمز موفقیت‏هاى جمهورى اسلامى ایران در حوزه خارجى و به ویژه عبور پیروزمندانه از بحرانها را دریافت. در اینجا به برخى از آنها اشاره مى‏شود: 

1- واکنش واقع‏گرایانه‏ 
یکى از ویژگى‏هاى رهبر معظم انقلاب در واکنش به تحولات منطقه‏اى و جهانى، واقع‏گرایى معظم له است. نمونه‏ها و مصادیق مختلفى از تحولات در طى این دوران رخ داد که در واکنش به آن، مواضع مختلفى از سوى گروهها و شخصیت‏هاى سیاسى مطرح گردید. اکنون که فارغ از فضاى پیچیده زمانى آن تحولات شده‏ایم، آشکار شده است که در صورت عدم تدبیر هوشمندانه رهبر فرزانه و اتکا به مواضع برخى از شخصیت‏ها و گروههاى سیاسى، معلوم نبود که چه پیامدهاى منفى متوجه جمهورى اسلامى ایران مى‏گردید. 

2- تشخیص به موقع رویدادها و روندهاى سیاسى‏ 
دومین ویژگى مهم در مدیریت رهبرى معظم انقلاب در حوزه سیاست خارجى است. گفته مى‏شود درک تهدید، نقش محورى در نوع واکنش و تصمیم دارد و در واقع درک تهدید، متغیرى میانجى بین حادثه یا رویداد و واکنش نسبت به آن به شمار مى‏آید. 
هر قدر درک و تشخیص رویدادها و روندها واقعى‏تر و هوشمندانه‏تر باشد، واکنش‏هاى اتخاذشده درست‏تر و مثبت خواهد بود. رهنمودها و هشدارهاى به موقع رهبر معظم انقلاب نسبت به تهدیدات و روندهاى سیاسى، نقش حیاتى در عبور موفقیت‏آمیز از بحرانها داشته است. این موضوع در داخل و هم در خارج مصداق دارد. هشدار رهبرى در خصوص شبیخون فرهنگى، افشاى سناریوى یلتسینى کردن ایران (فروپاشى از درون)، افشاى سیاست‏هاى پنهان آمریکا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوى اختلاف‏افکنى بین اقوام و مذاهب ایرانى از یک سو و راه انداختن جنگ شیعى و سنى از سوى دیگر. بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلام‏هراسى و اسلام‏ستیزى غرب و... نمونه‏هایى از درک سریع و به موقع تهدیدات و واکنش مناسب نسبت به آن بوده است. 

3- هدایت دیپلماسى هوشمندانه‏ 
شاخص دیگرى از مدیریت رهبر معظم انقلاب، هدایت دیپلماسى هوشمندانه در عرصه سیاست خارجى است. در دیپلماسى هوشمندانه، درک صحیحى از تهدیدات و فرصت‏ها و قوت‏ها و ضعف‏ها وجود دارد. در مواجهه با بحرانها و تهدیدات، همواره دیدگاههاى مختلفى از سوى جریانات سیاسى وجود داشته و اصرار بر اجرایى‏شدن آن دیدگاهها بوده است لکن پس از گذشت سالها، اکنون به‏خوبى مى‏توان ملاحظه کرد آن دیدگاهها تا چه میزان ضعیف و غیر عالمانه و عاقلانه بوده است در حالى که اگر هدایت‏هاى هوشمندانه مقام رهبرى نبود، خساراتى جدى بر منافع و مصالح کشور وارد مى‏شد. یکى از مهم‏ترین عرصه‏هاى تجلى این دیپلماسى در موضوع هسته‏اى ایران است. همه متفق القولند که سکان‏دار اصلى تحولات هسته‏اى ایران چه در بعد فنى و چه در ابعاد سیاسى و دیپلماتیک آن، رهبر معظم انقلاب بوده است. در ابتداى بحران هسته‏اى که جامعه دو قطبى شده و یک طرف بحث واگذارى و تسلیم را مطرح و دیگرى مقابله و جنگ را پیشنهاد مى‏داد، رهبر معظم انقلاب مسیر عقلانى و هوشمندانه‏اى را اتخاذ کردند که ایران را از آن فضاى سنگین بین‏المللى خارج ساخت. معظم له با پرهیز از افراطگرى و تفریطگرایى، متناسب با شرایط که شامل چهار عنصر تهدید، فرصت، قوت و ضعف بوده است، رویکردهاى معقولانه و هوشمندانه‏اى را تجویز کردند. 
اکنون تردیدى نیست که چنانچه مشى و رویکرد و هدایت‏هاى معظم‏له نبود، پرونده هسته‏اى ایران از دو حال خارج نبود، یا کاملاً تسلیم محض مى‏شد و یا منهدم مى‏گردید. اما در حال حاضر، نه تنها تسلیم نشدیم بلکه مقاومت بى‏نظیرى را برجاى گذاشتیم و به میزان زیادى خصم را از بعد سیاسى و حقوقى و فنى خلع سلاح کردیم و همه اینها مرهون هدایت صحیح و شجاعانه رهبر معظم انقلاب بود. 

4- ترکیب آرمانگرایى و واقع‏گرایى‏ 
مقام معظم رهبرى همچون امام راحل، آرمانگرایى و واقع‏بینى را با هم مد نظر قرار مى‏دهد، توانست در عرصه عمل این دو را با هم تلفیق نماید. در سالهاى گذشته متأسفانه عده‏اى عرصه اجرایى کشور را برعهده گرفته بودند که بواسطه ضعف باورها و شدت فشارهاى بیرونى، آرمانها را فداى واقعیات آن هم واقع‏گرایى از نوع رئالیستى محض کردند. 

5- اصول‏گرایى‏ 
نگاهى به مواضع و رویکردهاى مقام معظم رهبرى نشان مى‏دهد که اصول‏گراترین شخصیت در این عرصه بوده و در همین حال تنها مانع انفعال و تحجر در جهت گیرى خارجى مى‏باشد. در واقع رهبر معظم انقلاب همانطور که خود را وفادار آرمانهاى امام راحل(ره) مى‏دانستند، در عمل نیز مشى اصولى آن عزیز سفر کرده را حفظ کرده و توسعه دادند. موضع قاطعانه رهبر معظم انقلاب نسبت به آمریکا و استکبار جهانى و حمایت قاطع و صریح از ملل مستضعف و به ویژه فلسطین و ضدیت پایدار نسبت به رژیم صهیونیستى و اعتقاد به صدور و انتقال ارزش‏هاى اسلامى همچنان یادآور مواضع حکیمانه امام راحل(ره) است. 
در واقع همانطور که معظم له به همه آحاد مردم و گروههاى سیاسى توصیه کردند که مرزهاى عقیدتى و ایدئولوژیک باید حفظ شود، خود در عرصه داخلى و خارجى به تمام و کمال رعایت کردند. 

فرهنگ‏سازى‏ها 
از دیگر ابتکارات تأثیرگذار ایشان، نامگذارى سال‏ها به عناوینى همچون سال پیامبر اعظم(ص)، رفتار علوى، حماسه حسینى، سال امام خمینى، پاسخگویى مسؤولان، انضباط اجتماعى، خدمتگزارى به مردم، عدالتخواهى، اتحاد ملى و انسجام اسلامى، تلاش مضاعف و همت مضاعف و جهاد اقتصادى است، نامگذارى‏هایى که در واقع یک نوع فرهنگ‏سازى در جامعه اسلامى بوده است. 
بازگشت اصولگرایان به صحنه قدرت که با تدابیر ویژه و فرهنگ‏سازى‏هاى مستمر ایشان در قالب گفتمان عدالتخواهى و اصلاحات یعنى مبارزه با فقر، فساد و تبعیض صورت پذیرفت، از دیگر تدابیر سرنوشت‏ساز ایشان است که پرداختن به آن مجال واسع‏ترى را طلب مى‏نماید. 
آینده‏نگرى و پیگیرى‏هاى مستمر و مستدام ایشان باعث گردید مسؤولان نظام، سندى به عنوان سند 20 ساله را تدوین نمایند که بر اساس آن، نظام اسلامى در سال 1404 هجرى خورشیدى باید در زمینه علمى، فناورى و اقتصادى به قدرت اول آسیاى جنوب غربى (خاورمیانه، آسیاى میانه و قفقاز) تبدیل گردد. 
از دیگر ابتکارات ایشان، احیاى اصل 44 قانون اساسى است که کارشناسان از آن به عنوان یک انقلاب و جهش اقتصادى نام مى‏برند. با اجراى اصل 44، از تصدى‏گرى دولت در مناصب اقتصادى کاسته شده و بخش خصوصى و تعاونى‏ها، چرخه تولید و تجارت کشور را به حرکت در خواهند آورد. تزریق امید به ارکان دولت و مردم در سخت‏ترین و بحرانى‏ترین شرایط، از دیگر هنرهاى ناب رهبرى ایشان در طول بیست و سه سال گذشته بوده است، به گونه‏اى که در بحرانى‏ترین شرایط فرموده‏اند: من خود را غرق در عنایات و نعمات خداوند متعال مى‏دانم. اگر هر مدیر و مسؤولى صرفاً کار خود را خوب انجام دهد، دیگر هیچ نگرانى و دلهره‏اى ندارم. 
این مهم را باید بدانیم که اگر در دهه اول انقلاب و در دوران غربت و تنهایى دفاع مقدس، براى حفظ موجودیت و بقاى خود مى‏جنگیدیم، امروزه سرنوشت منطقه به سرانگشتان ما سپرده شده است و آمریکا و متحدانش که در گذشته‏اى نه چندان دور با تفرعن از تغییر جغرافیاى سیاسى در جهان اسلام و تشکیل خاورمیانه جدید مى‏گفتند، اینک از ظهور و تولد خاورمیانه جدید با محوریت ایران اسلامى سخن مى‏گویند و ایرانى که زمانى بانک مرکزى تروریسم و محور شرارت نام گرفته بود، اینک به محور امید و رهایى آنان از گرداب عراق، لبنان، افغانستان، فلسطین و منطقه خاورمیانه تبدیل شده است. 
دوستداران، شیفتگان و یاران وفادار حضرت امام خمینى(ره) و حضرت آیت الله العظمی خامنه‏اى (حفظه الله تعالى) مى‏باید بدانند و نیک هم مى‏دانند که این دو گوهر ناب، یک حقیقت با دو تجلى هستند که وظیفه همه ما، درک و معرفى شایسته و بایسته این حقیقت ماندگار و الهى به جامعه اسلامى و بشریت تشنه امروز و فردا است.




قالب وبلاگ